مرور دسته
هزارقلم
دنبال بندی بودم که بهش بند بشم، که بمونم
این قسمت از مردمان شریف سراغ یکی از بچههای کامپیوتر رفتهایم؛ با شیر یا خط بین برق و کامپیوتر انتخاب رشته کرده، نه…
این منم، بعد از من
نمیدانم که پس از این نوشته و در ماههای بعد حسم به انتشار عمومی آن چه خواهد بود. این که تمنای دلسوزی میکردم؟ یا…
من یک پیانیست نودوچندسالهام!
۱- قبل از اینکه برای بارِ نمیدانم چندم بخواهم وارد آن ساختمان مرموز شوم، مجبور بودم چند دقیقهای را روی سه صندلی…
داستانها خود زندگیاند
متولد و بزرگشده اهوازم، جایی که تا چشم کار میکنه یا نفته یا خاک. یکی از علتای اومدنم به رشته نفت هم همین قضیه…
حیف که شریف زمین چمن نداره!
فوتبالو از سوم چهارم دبستان تو یکی از مدرسههای فوتبال شروع کردم. دو سه سال بعد وارد باشگاه شدم و همراه تیم اونجا…
بزرگترین دستاورم داوری مسابقات آقایان بود
صفحه اینستاگرام او از تصاویر و فیلمهای روپایی زدن در پارک پر بود. البته فقط روپایی نمیزند، المپیاد ریاضی هم درس…
شریف انتخاب چهارمم بود
من از اول با درس خوندن حال نمیکردم اما به خاطر پدرم سعی میکردم معدلمو بالای ۱۹ نگه دارم. همیشه دوس داشتم کار کنم…
تحریم شخصی
صبح یکشنبه، بیستودوم دی نودوهشت، یک اتوبوس در مسیر یزد به تهران حرکت میکند. هوا سردتر از هوای معمول دیماه است…
زندگی در هرمز خودش یه سفره
یه دوستی ازم میپرسید تا حالا چه تصمیمی رو خودت بهتنهایی برای خودت گرفتی؟ هرچی فکر کردم دیدم همه تصمیمات زندگیم…
از ریاضیات تا نشریات
راهنمایی که بودم، مدرسهمون یه مسابقهی ریاضی برگزار کرد. گفتیم که خب شرکت کنیم ببینیم چی میشه. روز اول رفتیم، گند…