سرزمینهای غربی روسیه همواره در نظر روسها برای حفظ امنیت این کشور اهمیت بالایی داشته است. این سرزمینها عمدتا متشکل از دشتهایی هموار و مناسب برای عملیات نظامی هستند و به همین خاطر در طول تاریخ بارها مورد استفاده مهاجمان قدرتمند اروپایی همچون هیتلر و ناپلئون برای حمله به روسیه قرار گرفتهاند. در نتیجه یکی از اهداف دیرین سیاست خارجی روسها تصرف یا کسب نفوذ در این سرزمینها برای ایجاد یک منطقه حائل بین قلمرو خود و اروپا بوده است.

در این میان اوکراین که سرزمینی هموار در غرب روسیه است، به جز نکات بالا، از جهات دیگری نیز ناحیهای بسیار مهم برای روسها به شمار میرود؛ مرزهای شرقی اوکراین فاصله اندکی با دریای خزر و پایتخت روسیه دارند و همانطور که بیان شد، عارضه طبیعی قابل دفاعی مانند رشته کوه و … در مرز این دو کشور وجود ندارد. این کشور علاوه برداشتن منابع طبیعی بسیار غنی، دارای خاک بسیار حاصلخیزی نیز هست که برای روسیه که به دلیل موقعیت جغرافیایی همواره با مشکل کمبود زمین مناسب برای کشاورزی و کمبود غذا مواجه بوده، بسیار مهم است. همچنین اوکراین میزبان صنایع مهم زیادیست که از دوران اتحاد شوروی به جا ماندهاند. همه اینها جدای از نظریه معروفی در مسائل جغرافیای سیاسیست که تسلط بر منطقهای در شرق اروپا را که اصطلاحا «هارتلند» نامیده میشود و اوکراین هم شامل آن است، به معنای تسلط بر کل جهان میداند.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ یک فاجعه بزرگ از نظر جغرافیای سیاسی برای روسها محسوب میشد، آنها حاصل صدها سال تلاش برای تصرف مناطق استراتژیک غرب خود را در یک چشم بر هم زدن از دست دادند و از آن پس شاهد پیشروی گام به گام ناتو (آمریکا و سایر کشورهای غربی) به سمت شرق و مرزهای خودشان بودند.

اوکراین از کشورهایی بود که پس از فروپاشی شوروی کماکان حکومت آن عمدتا در دست جناح طرفدار روسیه ماند و در نتیجه روسها نگرانی امنیتی عمدهای در قبال آن نداشتند، تا اینکه در سال ۲۰۱۴ غربگرایان (با حمایت جمعیت اوکراینیتبار) موفق شدند طی اعتراضات و آشوبهایی به حکومت برسند. (گفتنی است که جمعیت اوکراین اکثرا شامل اوکراینیتبارانیست که بیشتر به غرب گرایش دارند و عمدتا در نواحی غربی این کشور ساکن هستند، در حالی که حدود۲۰ الی۳۰ درصد جمعیت متشکل از روستباران متمایل به روسیه میشود که بیشتر در نواحی شرقی که اکثر صنایع و ذخایر طبیعی نیز در همین نواحی قرار دارد، سکونت گزیدهاند.)
این تغییر حکومت موجب قیام روستباران در مناطق شرقی اوکراین شد و آنها توانستند با حمایت روسیه جمهوریهای خودمختار دونتسک و لوهانسک را در شرق این کشور تأسیس کنند که این دو جمهوری از آن ایام تاکنون در حال جنگ با دولت مرکزی اوکراین بودهاند. همچنین شبهجزیره کریمه که یک شبهجزیره فوق استراتژیک در دریای سیاه به شمار میرود، با برگزاری رفراندوم میان جمعیت اکثرا روستبار آن پس از طی مراحلی نهایتا به قلمرو روسیه ملحق شد.

از آن موقع حکومت غربگرای اوکراین گامبهگام به ناتو و غرب نزدیکتر شده و حتی زمزمههای پیوستن این کشور به ناتو و استقرار نیرویهای غربی در آن به گوش میرسد که این اتفاق با توجه به نکات گفتهشده یک فاجعه بهتماممعنا برای روسیه محسوب میشود، در نتیجه طی ماههای اخیر روسیه دست به استقرار قوای بسیار زیادی در مرزهای اوکراین زد تا بتواند به این وسیله از غرب امتیاز بگیرد و خیال خود را از بابت اوکراین راحت کند، اما به نظر میرسد که مسئله به صورت مسالمتآمیز برطرف نشده و روسیه با آمریکا و غرب بر سر امتیازات و تضمینهای امنیتی لازم به توافق نرسیده است. با این اوصاف و با توجه به وضعیت استقرار روسها در مرز اوکراین، چنانچه اتفاق جدیدی رخ ندهد، طی هفتههای آتی شاهد حملهور شدن دهها هزار سرباز روس به اوکراین و آغاز بزرگترین جنگ اروپایی پس از جنگ جهانی دوم خواهیم بود.
در این روزها آخرین اقدامات قبل از حمله در حال انجام است؛ هشدارهای حمله پیدرپی صادر میشود و کشورها در حال تخلیه سفارتها و اتباع خود از اوکراین هستند. تاکنون آمریکا و سایر کشورهای غربی تصمیم اعلامشدهای مبنی بر اعزام نیروی نظامی برای دفاع از اوکراین ندارند و صرفا به ارسال تسلیحات (مخصوصا سلاحهای ضدتانک) بسنده کردهاند، خود اوکراین نیز دست به تقویت ارتش و سازماندهی نیروهای داوطلب زده، اما واقعیت آن است که با وجود همه این اقدامات اوکراینیها شانس اندکی مقابل قوای عظیم روسیه دارند، مخصوصا اینکه جغرافیای اوکراین برخلاف کشوری مانند افغانستان (که ارتش سرخ شوروی در آن زمینگیر شد) مناسب جنگ فرسایشی نیست و همچنین جمعیت روستباران اوکراین به احتمال قریب به یقین از نیروهای روسیه پشتیبانی خواهند کرد. البته جنگ هرگز قابل پیشبینی نیست و ممکن است سیر حوادث لزوما با پیروزی روسها همراه نشود، مخصوصا در حالتی که مردم اوکراین سرسختانه مقابل روسها مقاومت کنند که البته این اتفاق لزوما رخ نخواهد داد.
این حمله برای خود روسیه نیز خالی از تبعات نیست و آمریکا این کشور را تهدید به تحریم اقتصادی بسیار شدیدی کرده است. (گفتنیست تحریمهای آمریکا پس از الحاق کریمه به روسیه ضربات مهلکی بر اقتصاد این کشور وارد کرد.) اما با توجه به نکات گفتهشده به نظر میرسد که اوکراین برای روسها آنقدر اهمیت دارد که تبعات حمله به آن را بپذیرند.
هر اتفاقی در عرصه روابط بین کشورها بر تمام کشورهای دنیا اثرگذار خواهد بود. حمله روسیه به اوکراین نیز اثرات زیادی از جمله احتمال فعال شدن کانونهای مستعد درگیری در خاورمیانه و شرق دور خواهد داشت. (برخی نیز عقیده دارند این اتفاق آغاز دوره جدیدی از تاریخ روابط بینالملل خواهد بود.) از جمله اثرات برجسته و فوری این رویداد برای ایران افزایش قیمت جهانی نفت، کاهش احتمال اجماعسازی علیه ایران در ۱+۵ و درگیر شدن آمریکا و غرب با یک یا چند بحران سیاست خارجیست که همه این عوامل میتواند موجب تقویت موضع ایران در روابط بینالمللی و به طور خاص مذاکرات وین که هماکنون در جریان است، بشود.
