حالا که بازار انتخاب رشته گرمه، میخوام اصول انتخاب رشته که به نظرم لازمه بدونید رو یکدور مرور کنم:
۱- قبل از هر چیز بدونید که هیچکس بهتر از خودتون نمیتونه براتون انتخاب رشته کنه، گرچه باید از خیلیا اطلاعات بگیرین، ولی به هیچوجه فرایند انتخاب رشتهتون رو به کسی دیگه نسپارین.
۲. اصل کار انتخاب رشته اینه که بین چندین فاکتور مختلف تعادل ایجاد کنید؛ علاقه، استعداد، بازار کار و درآمد، محدودیتهای رشته، حتی تعلقات ایدئولوژیک و… هرکدوم «یک» فاکتور هستن و تجربه نشون داده کسانی که فقط یک فاکتور رو دیدن، به احتمال زیاد روزی به اشتباه در انتخابشون پی میبرن.
۳. شاید قبول این براتون سخت باشه، ولی به عنوان یه دانشآموز، اطلاعات شما در زمینه بازار کار رشتهها، فضای دانشگاهها، مسائل مهم توی دانشگاه و… مبنای دقیقی نداره و اغلب به یک تصور عمومی غلط، علاقه به یه دبیر، تصور دانشگاه مثل یه دبیرستان و… وابسته است. برای اینکه گرفتار تصورات غلط نشید، در هر زمینهای با کسی که مستقیما درگیر اون مسئله است صحبت کنین؛ مثلا درمورد بازار کار رشته به کسی که در اون زمینه مشغول کاره و در مورد جوّ دانشگاه به چند نفر از دانشجوها با روحیات مختلف (یه درسخون، یه فعال فرهنگی و تشکلی و…) رجوع کنین.
۴. به هیچوجه خودتون رو درگیر اینکه «با رتبهتون کجا قبول میشین» نکنین، چون الان تنها چیزی که اهمیت نداره همینه! شما ۱۵۰ گزینه دارید و یه انتخاب رشته درست یعنی اینکه همه رشته-محلهایی که حاضرین برین رو به ترتیبی که میخوایدشون بزنید. این که سالهای قبل با رتبه شما کجا قبول شدن، فقط کمک میکنه بفهمید چه رشتههایی پرطرفدارتره، ولی قرار نیست هرجایی که اونا رفتن، شما هم باید برید. اگه شما ترتیب جاهایی که میخواید رو درست زده باشید، اگه انتخاب ۱۵۰ام هم براتون بگیره، یعنی بهترین گزینهای که میخواستید و ممکن بود گرفته.
حالا از مقدمات بگذریم، فرآیند انتخاب رشته چند مرحله داره:
مرحله یک) علاقه و استعداد:
شما احتمالا درک نسبی از روحیات خودتون دارید. باید بر اساس همین درک و فهم، به این سوالات پاسخ بدین:
چه جور مطالب درسی برای شما روانتر و چه جور مطالبی براتون کلافهکنندهاس؟! ریاضیات، فیزیک، شیمی، زیستشناسی و…
چه تیپ شغلهایی براتون راحتتر، و چه تیپی آزاردهندهترن؟ کارمندی و پشتمیزنشینی، ارتباطی (مثل ویزیتورها)، دور از خونه (مثل عسلویه)، پشت سیستم نشستن و کد زدن و…
چه محیطی رو میخواهید؟! فضای علمی و درسخونی، محیط سیاسی و تشکلی، جو فعالیت فوق برنامه، محیط فنی و کار عملی، گروههای فرهنگی-سیاسی، فضای کسب و کار دانشبنیان، محیط کاری و اقتصادی، و…
مرحله دو) تحقیق در مورد رشتهها و دانشگاهها:
بر اساس سوالهای مراحل قبل، رشته و دانشگاهها (و شهرها) رو تحلیل کنید، ببینید هرکدوم چه خصوصیاتی دارن. (لازم به ذکره که یه فیلد جدا و مهم برای بازار کار رشتهها در نظر بگیرید، چون تأثیر شدیدی روی علاقه به رشتهتون خواهد داشت)
مثال:
– علوم کامپیوتر با حجم زیادی از ریاضیات و ترکیبیات همراهه.
– درصد زیادی از دانشجوهای هوافضا شغل مرتبط با مسائل نظامی میگیرن.
– دانشگاه صنعتی اصفهان از لحاظ درسی انرژی زیادی میگیره، از محیط شهری اصفهان هم دوره.
– برای کسی که در کنار درس میخواد تئاتر یاد بگیره، تهران شهر مناسبیه.
مرحله سوم) انتخاب رشتههای قابل قبول، دانشگاههای مناسبتر:
توجه داشته باشید که قراره شما رشته«های» قابل قبول رو انتخاب کنید. اصرار زیاد به یه رشته علاوه بر این که خیلی منطقی نیست (نمیشه عاشق مکانیک بود و از هوافضا و م.شیمی متنفر! خیلی از رشتهها اشتراکات خیلی زیادی با هم دارن)، فرصتهای شما رو هم خیلی محدود میکنن؛ مثلا اونی که عاشق مکانیکه، بهتره به جای زدن همه رشته-محلهای مکانیک، یه گوشه چشمی به م.شیمی و هوافضا هم داشته باشه، شاید هوافضای خواجه نصیر براش خیلی بهتر از مکانیک اصفهان باشه، تازه تغیر رشته ارشد رو هم میشه مد نظر داشت.
بهتره همه رشتههایی که براتون قابل قبوله رو جزء گزینهها بذارین (احتمالا سه تا شش رشته باشن). برای دانشگاهها هم به رتبهبندی خودتون (بر اساس خصوصیات دانشگاه و شهرش) برسید. دقت کنید رتبهبندی مناسب شما لزوما با رتبهبندی دانشگاههای پرطرفدار یکی نیست، ولی احتمالا شباهت خوبی دارن.
مرحله چهارم) پر کردن فرم انتخاب رشته:
خب در این مرحله شما باید بر اساس انتخابهایی که برای رشته و دانشگاه داشتین، یه ترتیب اولیه برای رشته-محلها بنویسین؛ مثلا میتونین برای شروع به ترتیب رشتههای انتخابی رو توی دانشگاه اولتون بزنین، و بعد به همین صورت برای دانشگاه دوم و…
این ترتیب اولیهاس و قسمت مهم کار اینجاس که باید به روش آزمون و خطا، ترتیببندی رو اصلاح کنید؛ مثلا اولویت دانشگاهتون «شریف، امیرکبیر» و اولویت رشتهتون «برق، کامپیوتر» باشه که ترتیب اولیهتون بشه «برق شریف، کامپیوتر شریف، برق امیرکبیر، کامپیوتر امیرکبیر». حالا تکلیف گزینه اول و آخر مشخصه، ولی برای اون دوتای وسط بررسی میکنید و یه بار دیگه اون مزایا و معایبی که برای اون رشته و اون دانشگاه یادداشت کردین (مثالشو زدیم) رو نگاه میاندازید. مثلا میبینید مزایا و معایب رو دوباره کنار هم بذارید، برق امیرکبیر رو به کامپیوتر شریف ترجیح میدید در این صورت جاشونو عوض کنید.
از این اصلاح خسته نشید و بارها و بارها انجام بدید تا جایی که همه انتخابهاتونو نگاه کنین، واقعا هرکدوم که بالاتر زدید رو به اونی که پایینترش زدید ترجیح بدید.
همه این مراحل رو فارغ از این که «چی قبول میشید» انجام بدید و هر رشتهای که ترجیح میدید رو بالاتر بزنید. حتی اگه رتبهتون صد برابر آخرین کسیه که پارسال قبول شده، باز بزنید. بعضی وقتا هم چیزی رو که فکر نمیکردید بتونید قبول بشید، قبول میشید و خودمم همین برام پیش اومد.