شریف چه بخواهد و چه نخواهد، الآن پرچمدار آموزش عالی ایران به حساب میآید و هر مسیری که برود و هر هدف و مأموریتی که برای خودش تعریف کند، بعید نیست که چندسال بعدش سایر دانشگاههای ایران هم همان مسیر و همان هدف و مأموریت را برای آیندهشان بهتر ببینند. دانشگاهی که قدیمیترین دانشگاه ایران نیست و فقط پنج سال از صاحبقرانیاش گذشته ولی هم ورودی و هم خروجیاش شاخص بوده و اثرگذار در تحولات مختلف جامعه ایران، با این وجود انگ باند فرودگاه بودن و جدایی از جامعه و از دماغ فیل افتادن همیشه کنار نامش پرسه زده است.
«واحد دانشگاه» بسیج دانشجویی بررسی وضعوحال دانشگاه را سوژه فعالیتش قرار داده و در این مسیر نخستین گام را خیلی محکم برداشته؛ پنجشنبه، ۶ آذر، همایشی با عنوان «مأموریت شریف» و با حضور ۶ رئیس دانشگاه در ادوار مختلف برگزار شد تا حول مسئله هویت و مأموریت شریف گفتوگویی شکل بگیرد؛ موضوعی ناظر به گذشته، حال و از همه مهمتر، آینده دانشگاه. هر رئیس نیمساعتی نظر خودش را گفت تا در ادامه نوبت به یک میزگرد گفتوگوی یکساعتونیمه با هدایتگری دکتر علی ملکی، رییس پژوهشکده سیاستگذاری علم و فناوری شریف برسد. در این صفحه مروری داریم بر صحبتهای روسای مختلف.
پژوهش حول مسائل اصلی کشور

ضرغامی در ابتدا، فضای دوران تأسیس دانشگاه را تصویر کرد. طبق نظر او تأسیس دانشگاه شریف دو هدف اصلی داشت: تربیت متخصصینی که از طرفی بتوانند چرخهای صنایع سنگین را به حرکت درآورند و از طرف دیگر با انجام تحقیقات علمی شریف را در شمار دانشگاههای علمی معتبر جهان وارد کنند، آن هم در شرایطی که در این زمینهها کشور در ضعف و کمبود مفرطی قرار داشت. ضرغامی در ادامه با توضیح کارهای انجامشده در ابتدای تأسیس و در ادامه عمر دانشگاه، عملکرد شریف را در تربیت و آموزش نیروی متخصص مناسب ارزیابی کرد اما درباره پژوهش در دانشگاه، نظرش متفاوت بود و اعتقاد داشت که پژوهشهای ما در حال حاضر بیشتر به مقاله ختم میشود و اشاره کرد که ایران از لحاظ چاپ مقالات علمی، بیشترین رشد را در سالهای اخیر در بین کشورها داشته؛ در حالی که در واقعیت به نظر نمیرسد دانشمندان ایران کمک زیادی به توسعه و پیشرفت رشتههای در جهان کرده باشند. البته وجود فارغالتحصیلانی مانند مریم میرزاخانی، به اعتقاد او نشان میدهد که در این مسیر حرکت میکنیم ولی آن محیطی که در دانشگاه هاروارد وجود داشت که میرزاخانی را تشویق و تربیت کرد تا برنده جایزه ریاضی شود، در دانشگاه ما وجود نداشت.
از نظر ضرغامی آنچه اهمیت دارد این است که پژوهش در دانشگاه با مسائل کشور درگیر باشد، مطالعه دقیق روی مسائل کشور همچون آب، آلودگی هوا، محیط زیست، انرژی و ارتباطات انجام و قسمت عمدهای از پژوهشهای دانشگاه صرف مطالعه این مسائل مهم کشور شود، تا جایی که سیاستهای دولت ناظر به این مسائل، از همین مطالعات منتج گردد. از طرف دیگر پژوهش باید در نوآوری و اختراعات تکنولوژیک و دانشبنیان نقش ایفا کند و منجر به ایجاد صنایع و موسساتی شود که کارآفرین باشند و به تقلیل بیکاری و پیشبرد اقتصاد کشور بینجامند. البته در رشتههای علوم پایه مسئله چیز دیگری است. در علوم پایه نیاز ما ایجاد یک فرهنگ و سنت علمیست که در ایران به وجود نیامده. در نهایت ضرغامی این اهداف را مستلزم برنامه وسیعی در سطوح مختلف دانست؛ به عنوان مثال باید آموزش علوم در مدارس همراه با درک اهمیت نوآوری و فناوری باشد.
ارزشآفرینی ۱.۵ میلیاردی، بودجه ۲۰ میلیونی

صالحی در ابتدا با اشاره به اولین مسئولیت خود در دانشگاه شریف که در اوایل انقلاب و جنگ تحمیلی بود، یادآور شد که اداره دانشگاه در آن زمان کار آسانی نبوده و با درایت دکتر انواری (رئیس وقت دانشگاه) و شهید دکتر عباسپور شریف از رفتارهای افراطی آن دوران که در بعضی دانشگاهها انجام میشد، مصون ماند. صالحی در ادامه درباره نوع نگاه به دانشگاه از منظر اقتصادی مسئلهای را مطرح کرد، به این صورت که برخی دانشگاه را محل هزینه میبینند و برخی محل سرمایهگذاری. با ارائه آماری در ارتباط با مقایسه شریف و MIT، او به شباهت دو دانشگاه اشاره کرد اما با ذکر بودجه MIT که چیزی حدود ۱.۵ میلیارد دلار است و بودجه شریف که حدودا ۲۰ میلیون دلار، و با ادعای برابری کیفیت شریف و MIT برابر، اینطور نتیجهگیری کرد که دانشگاه شریف سالانه در ازای بودجه ۲۰ میلیون دلاری، ۱.۵ میلیارد دلار ارزش میآفریند. همچنین او رسیدن از ۱۷۵ هزار دانشجو در ۳۶ میلیون جمعیت به ۴.۵ میلیون دانشجو در ۸۰ میلیون جمعیت و بردن آموزش عالی به اقصا نقاط کشور را یک شاهکار دانست.
به عقیده صالحی صنعت ما عقب است اما فناوری و علممان نسبت به دیگر کشورهای منطقه جلوتر است؛ البته با شرایط مطلوب بسیار فاصله داریم. او با ذکر آمار دیگری از تعداد شرکتهای دانشبنیان شریف، وضعیت را در مسائل علمی به گلوله برفی تشبیه کرد که رها شده و انشاءالله تبدیل به یک بهمن علمی-تکنولوژیک در کشور میشود.
پیرامون مسئله مقالهنویسی نیز به اعتقاد صالحی نباید بگوییم نوشتن مقاله صرف چیز خوبی نیست، باید بگذاریم حرکت مقالهنویسی شروع شود، بعد آرامآرام آن را به آنجایی که میخواهیم هدایت کنیم، نه اینکه این حرکت را ایجاد نکنیم و مکررا قید و بند روی آن بگذاریم و مانع جدی در مقابل اصل تحقیق قرار بدهیم. از نظر او هدایت مقالهها را دانشگاه نمیتواند انجام دهد، وزارتخانههای اجرایی باید به سمت دانشگاه بیایند که الان این حرکت شروع شده است.
کیفیت فدای کمیت نشود

اعتمادی مأموریت دانشگاه را از ابتدا تاکنون کیفیت در آموزش و پرورشِ دانشجوها و پژوهش و توسعه فناوریهای برتر میدانست. کلیدواژه دیگری که در کنار کیفیت تعریف میشود، کمیت است که خیلی از دانشگاهها مأموریت خود را کیفیت و کمیت بهطور همزمان و یا فقط کمیت آموزش میدانند. در شریف کمیت جزء مأموریتها نبوده ولی بعضی مواقع دانشگاه بر اساس انتظارات بیرونی یا داخلی گرفتار بحث کمیت شده است. برای مثال او دوره مسئولیت خود را ذکر کرد که به دلیل این انتظارات ظرفیت دورههای مختلف دو یا چند برابر شد و این افزایش، کمبود بودجه و امکانات آموزشی-پژوهشی و رفاهی و ایجاد چالش برای پارامتر کیفیت را به دنبال داشت. همچنین اعتمادی یکی دیگر از مسائل مهم را در دانشگاه کمبود اختیارات میدانست.
در آن دوران او با کمکهایی از بیرون دانشگاه توانست امکانات موردنیاز برای این افزایش ظرفیت را فراهم کرده و در این شرایط هم مأموریت شریف در زمینه کیفیت را به انجام برساند. امروز این دوره سپری شده اما برای ادامه مسیر توجه به این نکته ضروری است که این افزایش ظرفیتها حفظ کیفیت را دشوار میکند و دانشگاه باید تمرکز اصلی اش را بر روی مأموریت کیفی خود بگذارد. همچنین توجه به این نکته هم مهم است که کیفیت دورههای مختلف تحصیلی در دانشگاه باید با هم متوازن باشد و مثلا نباید افزایش کیفیت دوره کارشناسی ارشد یا دکترا، کیفیت دوره کارشناسی را تحتالشعاع قرار دهد. این توازن در بار آموزش و پژوهش و همچنین نسبت دانشجو به استاد تضمینکننده حفظ کیفیت دانشگاه است. دکتر این نکته را هم ذکر کرد که تلاشهای در راستای توسعهی فناوریهای نوین، نباید دانشگاه را از پژوهش های علمی در سطح جهانی غافل کند.
در آخر نیز اعتمادی گریزی به مسئله عدالت آموزشی زد. نحوه جذب فعلی در نظام آموزشی ما این مهم را تحتالشعاع قرار داده است. البته این کار فقط در اختیار دانشگاه ما نیست ولی میتواند مطالبه جدی دانشگاه ما باشد.
دانشگاه دموکراتیک و پیشرو

سهرابپور در ابتدا مختصری از تاریخچه تأسیس دانشگاه بیان کرد. هدف از تأسیس دانشگاه صنعتی شریف تربیت متخصصینی با وسعت نظر علمی و مهارت فنی بالا و از لحاظ علمی در تراز مهندسان برجسته دنیا بوده است. همچنین دکتر مجتهدی به عنوان مؤسس دانشگاه، به نظم و ترتیب و کیفیت استادان توجه جدی داشت و این مسئله هنوز هم جزء اهداف دانشگاه است. در ادامه سهرابپور به زحمات دکتر ضرغامی برای آماده کردن پردیس اصفهان اشاره کرد که البته استادان با رفتن به پردیس اصفهان مخالفت کردند و دانشگاه صنعتی اصفهان در آنجا بنا شد.
او با اشاره به فرآیند انتخاب نام دانشگاه که مبتنی بر رأیگیری بوده، این نکته را یادآور شد که ما در شریف سیستم مدیریت دموکراتیکی داریم که در هیچ دانشگاه دیگری دیده نمیشود. اعضای هیئت علمی هر دانشکده، رئیس دانشکده را انتخاب میکنند و همینطور اعضای هیئت علمی یک فرد را به عنوان نماینده خود برای عضویت در شورای دانشگاه. همچنین سهرابپور به اهمیت روابط بینالمللی دانشگاه اشاره و از تجربههای خود در دعوت از ۵ برنده جایزه نوبل و رؤسای دانشگاههای برتر به شریف یاد کرد و ارزیابیاش از آنها بسیار مثبت بود، چرا که وقتی این افراد به کشور خودشان بازمیگشتند، در سخنرانیها و مقالات به شریف اشاره و از آن تعریف میکردند که این امر موجب شناختهشدهتر شدن دانشگاه شریف در دنیا شد.
در آخر هم او به تأثیرات شریف در آموزش عالی گریزی زد؛ به طور مثال قانون کردیت (ورود بدون کنکور به دوره ارشد یا دکترا) در ابتدا از سوی شریف پیشنهاد و اجرایی شد که در ادامه وزارت علوم نیز از آن استفاده کرد و آن را وارد قوانین سیستم دانشگاهی نمود.
سرآمدی و توسعه، در کنار جامعه

فتوحی در ابتدا بیان کرد که دکتر مجتهدی مأموریت یافت تا دانشگاهی را برای تربیت و تأمین بخشی از نیروهای متخصص موردنیاز کشور در سطوح بالای علمی تأسیس کند؛ متخصصانی که آگاهی وسیع علمی و کاردانی و خبرگی فنی موردنیاز صنایع سنگین ایران را داشته باشند. سپس ﺣﺮﻛﺖ ﻋﻠﻤﻲ ﻛﺸﻮﺭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﻲ را به ﺳﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ تقسیم کرد.
ﺗﻤﺮﻛﺰ ﺍصلی ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﻭل ﺑﺮ ﺍیجاﺩ ﺍمکانات ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺵ فضاﻱ ﺁﻣﻮﺯشی ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕاﻩها ﺑﻮﺩ. ﺍﻋﻄاﻱ ﻣﺠﻮﺯﻫاﻱ ﻣﺘﻌﺪﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺄﺳﻴﺲ ﺩﺍﻧﺸﮕاﻩ ﺁﺯﺍﺩ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﮕاﻩ ﻋﻠﻤﻲ ﻛاﺭﺑﺮﺩﻱ نیز ﺩﺭ ﻫﻤﻴن ﺭﺍﺳﺘا صورت گرفت. ﺣﺮﻛﺖ ﺩﻭم ﺑﺮ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻓﻌالیتﻫاﻱ ﭘژﻭﻫﺸﻲ ﺩﺭ ﻛﻨاﺭ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺗﻤﺮﻛﺰ ﺩﺍشت. شکلﮔﻴﺮﻯ ﺩﻭﺭﻩﻫاﻱ تحصیلات ﺗﻜﻤﻴﻠﻰ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕاﻩﻫا، ﻭضع قوانین ﻭ ﻣﻘﺮﺭﺍﺕ ﺗﺴﻬﻴلﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﺭتباط ﺩﺍﻧﺸﮕاﻩ ﺑا صنعت ﻭ ﺗﻮجه ﺑﻪ چاپ ﻣﻘاله ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪ ﺍﺭﺗﻘاء ﺍﻋﻀاﻱ هیئت ﻋﻠﻤﻲ، ﺍﺯ جمله ﺍقدامات پشتیباﻥ ﺍﻳن ﺣﺮﻛﺖ ﺑﻪ شمار ﻣﻲﺭﻭﺪ. ﺣﺮﻛﺖ ﺳﻮم ﺑﺮ تجاریسازی ﺩﺳﺘاﻭﺭﺩﻫاﻱ ﭘژﻭﻫﺸﻲ ﺗأﻛﻴﺪ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻳﺠاﺩ ﻣﺮﺍﻛﺰ ﻛاﺭﺁﻓﺮﻳﻨﻲ، شتابﺩﻫﻨﺪﻩﻫا، ﻣﺮﺍﻛﺰ رشد ﻭ ﭘاﺭکﻫاﻱ علم ﻭ ﻓﻨاﻭﺭﻱ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕاﻩﻫا ﺩﺭ ﻫﻤﻴن ﺭﺍﺳﺘا صورت ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
فتوحی ﻣأﻣﻮﺭﻳﺖ اصلی شریف را ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺳﺮﻣاﻳﻪ ﺍﻧﺴاﻧﻲ ﻭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘاﻳﺪﺍﺭ، ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻣﺮﺯﻫاﻱ ﺩﺍنش ﻭ مشاﺭﻛﺖ ﻣﻮثر ﺩﺭ جاﻣﻌﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻧﺴل ﺁﻳﻨﺪﻩ ﭘژﻭﻫﺸﮕﺮﺍﻥ، ﻣتخصصان ﻭ ﺭهبران صنعتی ﻭ اقتصادی ﻛﺸﻮﺭ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻭ به کاﺭﮔﻴﺮﻱ ﻋﻠﻮم، ﺩﺍنشﻫا ﻭ فناﻭﺭﻱﻫاﻱ ﻧﻮﻳن ﺑا اولویت ﺩﺭ تأﻣﻴن ﻧﻴاﺯهاﻱ ﺍﺳاﺳﻲ ﻛﺸﻮﺭ دانست. او در ادامه ناظر به مأموریت دانشگاه، چشمانداز ﺩﺍﻧﺸﮕاﻩ تا سال ۱۴۰۵ را بیان کرد و موضوعاتی مانند داشتن بالاترین ﺍعتبار ﻋﻠﻤﻲ ﺩﺭ سطح ﻛﺸﻮﺭ، شاخص بودن ﺩﺭ سطح ﺑﻴنﺍلمللی، مشارکت ﺩﺭ ﺣل مسائل ﺍﺳاﺳﻲ ﻛﺸﻮﺭ و خودگردانی مالی ﻭ ﺍﺳﺘﻘﻼل ﻋﻤﻠﻴاﺗﻲِ نسبی دانشگاه را ذکر نمود.
در نهایت فتوحی به جهتگیری راهبردی دانشگاه اشاره داشت. در مقطع کارشناسی، حفظ سرآمدی دانشگاه برای اموری مثل ایجاد تحولات اساسی در روشهای آموزش، ارتقای سطح مهارتهای جوانان بااستعداد کشور، آماده کردن آنها برای پذیرش مسئولیتهای مهم و شکوفایی استعدادها در زمینه کارآفرینی حائز اهمیت است. در مقطع تحصیلات تکمیلی این حرکت باید در جهتهایی مانند ایجاد دورههای آموزشی و انجام پژوهشهای میانرشتهای و چندرشتهای، انجام پژوهشهای کیفی در تراز ملی و با تمرکز بر حل مسائل داخلی، برقراری ارتباط موثر میان پایاننامهها و رسالهها با نیازمندیهای کشور و افزایش تعاملات علمی با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی معتبر علمی باشد. برای پشتیبانی از این فعالیتها باید افزایش درآمدهای اختصاصی دانشگاه و تنوعبخشی به آن و همچنین بهبود بهرهوری مورد توجه قرار بگیرد.
آمارزدگی و مقالهزدگی

روستاآزاد در ابتدا مأموریت دانشگاهها را به طور کلی بیان کرد: تربیت نیرو، ایجاد دانش، ایجاد فناوری، مسئولیت اجتماعی و امثال اینها که خیلی اوقات اینها هم در سندهای راهبردی نوشته و تصویب میشود، معمولا هم مأموریتها خیلی خوب نوشته میشود ولی نوشتن کجا و اجرای آنها کجا؟ فاصله بین علم و عمل زیاد است و واقعا باید تلاش زیادی کرد تا این دو به هم برسند. در این که چه باید کرد معمولا مشکلی نیست. یک چیزی که ما معمولا در ایران مشکل داریم آمارهاییست که ممکن است درست نباشد. متأسفانه ما کشوری آمارزده یا نمایشی هستیم. باید از عناوین و آمارهایی که بخواهد ما را گول بزند اجتناب کرد. خیلی وقتها واقعیتها در پس آمارهای فریبنده پنهان میشوند.
در ادامه روستاآزاد به روند مقالهنویسی در ایران انتقاد کرد: مقاله میتواند برای حل مشکل جامعه باشد اما میتواند برای ارتقای همکاران هیئت علمی هم به کار رود و ناظر حل مشکلات جامعه نباشد. من با دو نفر از استادان دانشگاه آلبرتای کانادا صحبت میکردم و آنها میگفتند کسانی که از صعنت به دانشگاه مراجعه میکنند میگویند که بسیاری از مقالاتی که خروجی دانشگاه است و در آمارها هم میآید، کاری برای آنها انجام نمیدهد. عدهای فقط از تجهیزات دانشگاه استفاده میکنند یا فارغ التحصیل میشوند تا عنوان کارشناسی ارشد و دکترا بگیرند. برای جامعه خیلی خطرناک است که خودش را در عنوانها پنهان کند، در حالی که نیاز به عنوان نیست و نیازمند اقدامیم.
او در آخر به زمان مسئولیتاش اشارهای کرد که یکسوم جامعه استادان را وارد فعالیت ارتباط با صنعت نموده و تلاش کرده که بقیه استادان نیز با آن یکسوم گروههایی تشکیل دهند که بتوانند ارتباط خوبی با صنعت و جامعه علمی و دانشگاهی داشته باشند.