وبینار بررسی نوبل ادبیات با محوریت لوییز گلیک، برنده جایزه امسال، سوم آبان از طرف کانون شعر و ادب و با همکاری معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه برگزار شد. مهمان این جلسه، دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور مطلق، اسطورهشناس از دانشگاه شهید بهشتی بود که به موضوعها و وجههای مشترک اصلی شعر گلیک و آثار مهمتر او پرداخت. در ابتدای این جلسه حول موضوعهای کلی و سنتی شعر گلیک، شامل اسطورهآفرینی و طبیعتگرایی صحبت شد. به بیان اسماعیلپور، اسطورهآفرینی یعنی با بهرهمندی از مضامین و اسطورههای باستانی، اسطورههای معاصر آفریده شود. با این تعریف، شعر گلیک ادامهدهنده سبک تی اس الیوت، یعنی اسطورهآفرینی یا mythopoeia است اما برخلاف الیوت که زبان سخت و آکادمیک و استعارات پیچیده به کار میبرد، گلیک به نوعی زبان طبیعی روی آورده که با شرح زندگی خودش، به گیرایی قلمش افزوده است. او به جای استفاده از اسطوره در قالبی پیچیده، اسطورهها را به زندگی روزمره تقلیل داده است. ویژگی دیگر شعر گلیک، تعلق نداشتن آن به قومیت یا دین خاص است که نوعی انسانگرایی را تداعی میکند. برخی گلیک را با شاعران اعترافگرا همچون سیلویا پلاث مقایسه کردهاند اما تفاوت اصلی گلیک با شاعران اعترافگرا در این است که گلیگ به جای بیان صرف رنج و مسائل، رنج و تروما را به عنوان دروازهای به درک عمیقتر زندگی میبیند.
پس از این ارزیابی اولیه، به تاریخچه آثار گلیک پرداخته شد. دو مجموعه شعر اول او توجه چندانی جلب نکرد. در سال ۱۹۹۰ گلیک با تأثیر از مرگ پدرش مجموعه «آرارات» را منتشر میکند؛ مجموعهای بسیار غمگین که نام آن به داستان توفان نوح اشاره دارد. این مجموعه در مرکز توجهها قرار گرفت و نام گلیک را سر زبانها آورد. از جمله آثار دیگر گلیک، «زنبق وحشی» و «پیروزی آشیل» است که به ترتیب نمونههایی از طبیعتگرایی و اسطورهآفرینی در شعر گلیک محسوب میشود. در نهایت، به مجموعه اخیر او، «اورنو» اشاره شد که مجموعهای زیبا و عمیق است اما تاکنون به فارسی ترجمه نشده است. در این مجموعه، داستان هادز و پرسفون روایت شده، و پرسفون نماد خود شاعر است که این نیز نمونهای از اسطورهآفرینی گلیک است.
در پایان، دکتر اسماعیلپور سخنرانی خود را با خوانش شعر «مهاجرتهای شبانه» از اورنو به پایان رساند و پس از طرح پرسشها و پاسخها این جلسه به پایان رسید.