نگاهی به انتخابات سوم نوامبر آمریکا

چه کسی آقای رئیس‌جمهور می‌شود؟

تا پیش از جنگ جهانی دوم، اهمیت ریاست‌جمهوری آمریکا در حد بقیه‌ی مقام‌های سیاست‌مداران دنیا بود. گرچه در میان روسای جمهور اول آمریکا، اسامی افرادی همچون واشنگتن، مدیسون یا جفرسون وجود دارد که در شکل‌گیری اندیشه دموکراسی سنگ‌های اولیه را بنیان نهادند اما تا جنگ جهانی دوم، نقش آمریکا در سیاست جهانی همانند دیگر کشورها بود. بعد از جنگ جهانی با توجه به بحران کشورهای بریتانیا و فرانسه و آسیب‌هایی که از جنگ دیده بودند، آمریکا توانست قدرت بزرگ‌تر اقتصادی در فاصله دو جنگ جهانی شود و با حضور در جنگ جهانی دوم موظف شد که پس از دوران جنگ رهبری بلوک غرب را بر عهده گیرد. با تشکیل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) کشورهای اروپای غربی و آمریکا متعهد شدند تا در قبال نفوذ و گسترش کمونیسم ایستادگی کنند.

حالا چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه خوش‌مان بیاید و چه اکراه داشته باشیم، چاره‌ای جز پذیرش این نداریم که رئیس‌جمهور این کشور جداافتاده در آن ینگه دنیا در زندگی بقیه کشورها هم تأثیر جدی دارد و نمی‌شود به سادگی از تفاوت بین اوباما و ترامپ یا ترامپ و سندرز گذشت. همین شد که گفتیم نگاهی به انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا در این شماره از روزنامه بیندازیم و کمی از دعواهایشان سردربیاوریم.

 

تا میل رئیس‌جمهور چه باشد

آمریکا در تمام این سال‌ها بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا را داشته و به همین خاطر تأمین مالی بیشتر طرح‌های دنیای آزاد برای راهبری دنیا را برعهده می‌گرفت و تصمیم این کشور در پذیرش توافق‌های بین‌المللی می‌توانست به شکل‌گیری آن توافق کمک کند یا آن را بی‌اهمیت سازد. زمانی آمریکا پیمان محیط زیستی کیوتو و تعهدات مربوط به آن را نپذیرفت، موضوعی که منجر به پیمان پاریس شد که آمریکای اوباما در آن نقش کلیدی داشت و البته ترامپ، از آن خارج شد.

اهمیت رئیس‌جمهوری در همین جاست که نظام سیاسی آمریکا، ریاستی است و او با عنوان مظهر اراده ملی می‌تواند قوانین کنگره(مجلس نمایندگان و سنا) را وتو کند، البته اندیشه تفکیک و موازنه قوا در آمریکا- محصول نگاه مدیسون، چهارمین رئیس‌جمهور آمریکا و از پدران بنیان‌گذار و نویسندگان قانون اساسی این کشور- این حق را به کنگره می‌دهد که با حد نصاب دو سوم، قوانین مصوب خود را از وتوی رئیس‌جمهور مصون دارد.

رئیس‌جمهور آمریکا فرمانده کل قوای نظامی در این کشور است، دادستان کل کشور را انتخاب می‌کند و همچنین در صورت فوت یا کناره‌گیری اعضای دیوان عالی یک قاضی را برای این سمت به سنا معرفی می‌کند. با توجه به اختیارات قانونی رئیس‌جمهوری، جایگاه او در معادلات سیاسی جهانی مهم است و از همین روست که می‌تواند برای کشورهای دیگر نیز حائز اهمیت باشد که چه کسی بر کرسی ریاست‌جمهوری ایالات متحده تکیه می‌زند. شاید از همین روست که حتی در ایران برای برنی سندرز، سناتور چپ‌گرا و نامزد رقابت مقدماتی حزب دموکرات دو کانال تلگرامی ساخته می‌شود تا اخبار مربوط به او را به زبان فارسی پوشش دهند.

 

کنگره آمریکا

 

رئیس‌جمهور چطور انتخاب می‌شود؟

بر اساس قانون اساسی ایالات متحده، هر ایالت انتخاب‌کنندگانی را تعیین می‌کند که تعدادشان برابر است با مجموع اعضای آن ایالت در مجلس نمایندگان و سنا. کنگره به جلسه مشترک مجلس سنا و مجلس نمایندگان گفته می‌شود. هر قانون در ایالات متحده باید در هر دو مجلس به تصویب برسد. همچنین انتصابات ریاست‌جمهوری نیاز به تصویب سنا دارد. هر ایالت دو نماینده سنا دارد و بسته به جمعیت و موارد دیگر از ۱ تا ۵۳ نماینده در مجلس نمایندگان. در حال حاضر، تعداد اعضای مجلس نمایندگان ۴۳۵ نفر است. بر اساس اصلاحیه بیست و سوم قانون اساسی، سه سهمیه(معادل با کمترین سهمیه ایالت‌ها) نیز به واشنگتن‌دی‌سی تعلق می‌گیرد که در مجلس نمایندگان و سنا، نماینده‌ای ندارد. مجموع این تعداد ۵۳۸ انتخاب‌کننده می‌شود. هیچ سناتور، نماینده یا فردی که در ایالات متحده دارای سمتی غیرانتفاعی و یا انتفاعی باشد نمی‌تواند به عنوان انتخاب کننده تعیین گردد. این انتخاب‌کنندگان که به آنها الکترال نیز گفته می‌شود، اسم یک نفر را براساس رأی مردمی آن ایالت برای ریاست‌جمهوری به سنا معرفی می‌کنند. نفر اولی که بیشترین رأی را کسب کند، به مقام ریاست‌جمهوری نائل می‌شود. در صورتی که حدنصاب اکثریت آرای الکترال (بیش از ۲۳۹ رای) از سوی نامزدی کسب نشود، رئیس‌جمهور با رأی مجلس نمایندگان از میان دو فرد با بیشترین رأی انتخاب می‌گردد.

همچنین مردم در برگه‌ای دیگر، معاون رئیس‌جمهوری را تعیین می‌کنند که این مقام نیز به همان شکل ریاست‌جمهوری تعیین می‌شود. در دوره‌های اول، معاون رئیس‌جمهور نفر دوم انتخابات بود اما بعدا این قانون تغییر کرد. معاون رئیس‌جمهور با فوت، عزل، کناره‌گیری یا ناتوانی از اجرای وظایف رئیس‌جمهور جانشین او می‌شود و تا پایان دوره، این مسئولیت را برعهده دارد. از قوانین ایالات متحده این است که رئیس‌جمهور و معاونش نمی‌توانند از یک ایالت باشند و باید از دو ایالت متفاوت باشند. همچنین طبق اصلاحیه ۱۹۵۱ کسی نمی‌تواند بیش از دو دوره در مقام رئیس‌جمهوری باشد و اگر یک معاون رئیس‌جمهور نیز به هر دلیلی بیش از دو سال، کفیل ریاست‌جمهوری باشد، این دو سال به عنوان یک دوره ریاست‌جمهوری برای او به شمار می‌آید. همچنین در شرایطی که معاون رئیس‌جمهور، به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شود یا به هر دلیلی در بین دوره، فردی متصدی آن نباشد، ریاست‌جمهوری باید یک فرد را به عنوان معاون رئیس‌جمهور به مجالس قانون‌گذاری معرفی کند و در آن دو مجلس، رأی اکثریت را به دست آورد.

جرالد فورد، تنها رئیس‌جمهور آمریکاست که بدون رأی مردمی انتخاب شده است. او جانشین اسپیرو اگنیو شد که به دلیل رسوایی واترگیت مجبور شده بود از مقام معاون ریاست‌جمهوری استعفا دهد. با استعفای نیکسون به همین دلیل، فورد به عنوان ریاست‌جمهوری کارش را آغاز کرد. همچنین طبق قانون اساسی نهایتا، ساعت ۱۲ ظهر روز بیستم ژانویه، پایان دوره ریاست‌جمهوری است و تا زمان تحلیف رئیس‌جمهوری جدید، این معاون رئیس‌جمهوری است که وظیفه ریاست‌جمهوری موقت را بر عهده دارد.

 

 

انتخابات اصل و اساس نظام سیاسی است

برخلاف آنچه گمان و گاهی تبلیغ می‌شود، نظام سیاسی آمریکا بر اساس یک قانون یا طرحی مخفیانه، دو حزبی نیست اما باید پذیرفت که نظام انتخاباتی آمریکا، فارغ از آنچه به عنوان اثر سرمایه و ثروت مطرح می‌شود، حائز ویژگی‌هایی است که یک نظام دو حزبی را بنا می‌نهد.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که این نظام دو حزبی را ایجاد کرده، انتخابات اکثریتی در این کشور است که یک نفر برنده خواهد شد و او کسی است که اکثریت آرا را کسب کرده باشد. این بدین معناست که ائتلاف‌هایی پیش از انتخابات شکل می‌گیرد تا نامزد آن ائتلاف، حداکثر شانس برنده شدن را داشته باشد. نظام اکثریتی در حوزه‌های تک‌کرسی، نتیجه‌ای جز این ندارد. توجه کنید که علاوه بر رئیس‌جمهور که برای کل کشور یک کرسی دارد، مقامات انتخابی دیگر نیز تک‌کرسی هستند و فرمانداران ایالت‌ها یا دادستان ایالتی، نیز یک نفر است. همچنین اعضای مجلس نمایندگان نیز در حوزه‌های تک‌نماینده حضور دارند. در ضمن با وجود آنکه ایالت‌ها دو سناتور دارند اما چون همه اعضای سنا یک‌باره انتخاب نمی‌شوند و در فاصله‌های دوساله انتخاب می‌شوند تا به صورت همپوشان دوره‌های شش ساله خدمت در این مجلس را به انجام رسانند، هر صندلی نمایندگی مجلس سنا در ایالت نیز به صورت تک‌کرسی انتخاب می‌شود. نتیجه همه این کش‌وقوس‌ها آن است که تنها دو ائتلاف حزبی در انتخابات نقش خواهد داشت.

حضور دو نماینده مستقل در مجلس سنا نشان می‌دهد که هم امکان قانونی و هم امکان عملی ظهور و بروز نیرویی خارج از دو حزب اصلی وجود دارد اما آنکه این نیرو به شکل یک حزب سوم عمل نماید، دور از ذهن است. مثلا برنی سندرز، سناتور ایالت ورمونت که به عنوان نماینده مستقل در سنا حضور داشته، اکنون برای کسب مقام ریاست‌جمهوری آمریکا در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات حضور پیدا کرده است.

 

دو حزب، دو نامزد و یک رقابت بزرگ

اثر نظام انتخاباتی بر نظام حزبی آمریکا منجر شده که دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، شامل جناح‌های مختلفی باشند و تعیین نامزد نهایی هر حزب، تحت تأثیر جناح‌بندی‌های داخلی این احزاب است. این دو حزب هر کدام در فرایندی نسبتا مشابه و با تفاوت‌هایی نه چندان مرتبط با مسئله سیاسی، در هر ایالت نامزدها را در معرض رأی‌دهندگان هر ایالت قرار می‌دهند اما همچون اصل موجودی ایالت متحده که بر اساس فدرالیسم و حق ایالت‌هاست، هر ایالت مستقلا دارای حق و حقوقی در تعیین نامزد نهایی است. هر ایالت، متناسب با جمعیت خود، سابقه‌ی حزبی، بزرگی اقتصاد و … نماینده(وکیلی) در تعیین نامزد نهایی حزب دارد که در هر دو حزب با عنوان دلگیت شناخته می‌شود. این دلگیت‌ها، منتخب مردم هستند و متعهدند مطابق با رأی مرم در ایالت خود به نامزدهای حزبی در اجلاس تعیین نامزدها رأی دهند. انتخاب مقدماتی احزاب در سراسر ایالات متحده و سرزمین‌های تابعه برای تعیین تعداد دلگیت‌هایی که هر نامزد به خود اختصاص داده، برگزار می‌شود. بعد از تعیین این تعداد که متعلق به نامزدهای حزب در انتخابات مقدماتی است، در نشست‌های حزبی ایالتی، فردی که وظیفه‌ی اعلام رأی را دارد، تعیین می‌شود. در حزب دموکرات، علاوه بر این وکلای انتخابی، اعضایی از حزب که در حال حاضر در جایگاه فرمانداری ایالت یا عضویت در مجلس نمایندگان باشند یا پیشتر عضو کمیته رهبری حزب، رهبر فراکسیون حزبی در مجلسین یا روسای جمهور و معاونین بود‌ه‌اند، به عنوان سوپردلگیت در نشست ملی حزب حضور دارند و در تعیین نامزد حزب، نقش خواهند داشت. قبلا این سوپردلگیت‌ها از همان ابتدا فرصت داشتند تا در شمارش دلگیت‌ها نقش داشته باشند اما با اصرار بخشی از حزب که دنبال تغییر و تحول در سیاست است، این اعضا در مرحله‌ی اول، حق رأی ندارند و در صورتی که نامزدی به حد نصاب نرسد، به این اعضا حق رأی داده می‌شود.

 

مناظره انتخاباتی سندرز و بایدن

رقابت میانه و چپ برای مبارزه با افراطی

در انتخابات امسال، حزب جمهوری‌خواه نامزد شاخصی به جز ترامپ ندارد و حتی در بعضی ایالات، انتخابات مقدماتی هم برگزار نمی‌کند اما در بعضی ایالات، نامزدهای رقیب ترامپ با او رقابت می‌کنند که طبق انتظار اثری هم در نامزدی او ندارند. وضعیت در حزب دموکرات متفاوت است. سیاست‌مداران مختلفی برای کسب نامزدی حزب دموکرات اعلام آمادگی کردند ولی به مرور از انتخابات کناره گرفتند(همچون وارن، سناتور مطرح ایالت ماساچوست، مایکل بلومبرگ، میلیاردر و شهردار اسبق نیویورک و …) و در حال حاضر، تنها سه نامزد شاخص در انتخابات باقی مانده‌اند. این سه نفر، جو بایدن معاون اوباما، برنی سندرز سناتور ورمانت و تولسی گبرد، عضو مجلس نمایندگان است که رقابت اصلی میان بایدن و سندرز است.

این دو نامزد، اکنون نماد پیام دو گفتمان متفاوت در حزب هستند. بایدن، نماد میانه‌گرایی حزبی است که تجارت آزاد را قبول دارد و بیشتر با عنوان معتدل شناخته می‌شود. گروهی که نظم سیاسی موجود را می‌پذیرد و خواهان بازسازی اوضاع کشور و جهان مشابه دوران اوباما است اما سندرز نماد جناح مترقی حزب است. او ابایی ندارد که خود را سوسیالیست بنامد و بیان کند که در طرح‌های درمانی زمان اوباما هم گروه‌هایی فاقد بیمه بوده‌اند و او قصد دارد که بیمه را همگانی کند و سلامت و آموزش را به عنوان یک حق به رسمیت بشناسد. سندرز مخالف سرمایه‌داران است و به همین خاطر، برای تأمین مالی کمپین انتخاباتی‌اش دریافت کمک مالی از سرمایه‌داران بزرگ را رد کرده و تنها به دریافت‌های خرد از مردم روی خوش نشان داده است. اتفاقی که منجر به دریافت ۴۶ میلیون دلار در ماه فوریه شد و ۲٫۲ میلیون نفر به او کمک کردند. رقمی که بایدن در این ماه توانست تأمین کند، ۳۳ میلیون دلار بود.

ماه مارس اما وضعیت بایدن بهتر بود و توانست با ایجاد ائتلافی میان نامزدهای همسو با خود همچون پیت بوتجج و امی کلوبوچار، درست یک شب پیش از رقابت آغازین این ماه، ایالت‌های زیادی را کسب کند و در آنها برنده شود و از سندرز پیش بیفتد. او که سابقه معاونت اوباما را در کارنامه دارد، در میان سیاه‌پوستان آمریکایی حائز اعتبار است اما در مقابل، سندرز در میان لاتین‌تباران محبوب است.

 

جو بایدن

 

نظرسنجی‌ها چه می‌گوید؟

در انتخابات آمریکا، مثل اکثر کشورهای دنیا، بازار نظرسنجی‌های انتخاباتی داغ است و این نظرسنجی‌ها گاه شواهدی می‌دهند که موید شعارها و بحث‌های چهره‌های سیاسی است و گاهی، نشان‌دهنده بسط ایده‌ها و نفوذها میان گروه‌های مختلف جنسی، نژادی، سنی و درآمدی. مثلا این انتظار وجود دارد که سندرز توانسته باشد رأی گروه‌های کم‌درآمد را جذب کند، موضوعی که نظرسنجی‌ها هم آن را تأیید می‌کنند. نکته خاصی که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند، میزان استقبال خوب جوانان از سندرز است که رأی گروه‌های جوان را به نسبت سه به یک در مقابل بایدن جذب کرده و در مقابل بایدن در میان افراد مسن‌تر موفق‌تر بوده است. این موضوع، شبیه اتفاقات برگزیت است که جوانان مقابل سالمندان قرار گرفتند و البته شکست نیز خوردند.

سندرز که با شعار بیمه درمانی برای همگان در رقابت‌ها حاضر شده، توانسته این خواسته را میان رأی‌دهندگان حزب دموکرات جا بیاندازد و حتی میان کسانی که به بایدن نیز رأی می‌دهند، این خواسته با نسبت خوبی پذیرفته شده اما بر اساس نظرسنجی‌ها، سندرز فقط توانسته نظر کسانی را جلب کند که معتقدند ریاست‌جمهوری باید یک مبارز باشد ولی بایدن توانسته خود را به عنوان کسی در افکار عمومی معرفی کند که می‌تواند مردم را متحد کند. در مقابل هواداران سندرز تلاش می‌کنند نشان دهند که از قضا، این سندرز است که توانسته یک جنبش همگانی ایجاد کند و گروه‌های مختلف را در کمپین خود، متشکل کند. آنان به این نکته اشاره می‌کنند که سندرز یک یهودی است اما ریاست کمپین او را یک مسلمان بر عهده دارد و مهم‌ترین چهره‌های هم‌پیمان او در مجلس نمایندگان، الکسندریا اوکازیو کورتز، ایلهان عمر و رشیده طالب هستند. زنانی از جناح پیشرو حزب که اولی، لاتین‌تبار است و دو نفردیگر، از مهاجرین مسلمان از سومالی و فلسطین. البته بایدن نیز توانسته حمایت چهره‌های برجسته‌ی حزب را کسب کند و نمادی از تداوم حزب و مشی آن باشد؛ مَنِشی که کلینتون در دهه‌ی نود آن را ساخت. در وضعیت فعلی به نظر می‌رسد بایدن توانسته این ایده را به خوبی میان رأی‌دهندگان دموکرات جا بیاندازد که او بیشتر از سندرز می‌تواند ترامپ را شکست دهد.

 

برنی سندرز

 

پیش به سوی نبرد با ترامپ

رقابت مقدماتی حزب دموکرات تا سوم ژوئن ادامه دارد و نامزدها در ایالت‌های مختلف حاضر می‌شوند، مناظره‌های تلویزیونی می‌کنند و ستادهای ایالتی‌شان را تقویت می‌کنند تا نامزد نهایی حزب شوند؛ نامزدی که به صورت رسمی در ۱۳ تا ۱۶ جولای در میلواکی معرفی خواهد شد و احتمالا در رقابت‌های مقدماتی حزب توانسته است به حد نصاب ۱۹۹۰ دلگیت از ۳۹۷۹ دلگیت حزبی دست یابد. در این نشست، نامزد حزب، گزینه معاون خود را نیز معرفی می‌کند تا به همراه هم به رقابت با ترامپ-پنس بپردازند. رقابتی که چهار سال پیش با شکست کلینتون- کین همراه بود و ترامپ هرچند نتوانست در آرای مردمی کلینتون را شکست دهد اما در آرای الکترال، پیروز شد. طبق آنچه اکنون پیش‌بینی شده در ماه‌های سپتامبر و اکتبر، سه مناظره میان نامزدهای ریاست‌جمهوری و یک مناظره نیز میان معاونان آنان برگزار می‌شود.

 

انتخابات همزمان در سوم نوامبر

در سوم نوامبر علاوه بر انتخابات ریاست‌جمهوری، انتخابات مجلس نمایندگان و همچنین انتخابات یک سوم مجلس سنا برگزار می‌شود. با وجود اینکه ایالات متحده یک نظام ریاستی است اما کنگره است که می‌تواند بودجه را مصوب کند یا حتی اعلان جنگ از اختیارات کنگره این کشور است. بنابراین انتخابات همزمان کنگره با ریاست‌جمهوری اهمیت ویژه‌ای خواهد داشت. در این دور از انتخابات سنا، برای ۳۵ صندلی رقابت برگزار می‌شود که در حال حاضر ۲۳ صندلی در اختیار جمهوری‌خواهان است و ۱۲ دموکرات نیز در آن حاضر هستند. بر ۶۵ صندلی دیگر سنا، ۳۳ دموکرات و ۳۰ جمهوری‌خواه حاضر هستند و دو سناتور نیز مستقل معرفی می‌شوند. جمهوری‌خواهان امید دارند که بتوانند همچنان اکثریت سنا را حفظ کنند. انتخابات مجلس نمایندگان رقابت مهم دیگر است. در انتخابات دور پیشین در سال ۲۰۱۸، دموکرات‌ها ۲۳۵ کرسی کسب کردند و جمهوری‌خواهان ۱۹۹ کرسی، یک کرسی نیز به مستقل رسید. در سال ۲۰۱۶، ۲۴۱ کرسی در اختیار جمهوری‌خواهان قرار گرفته بود و ۱۹۴ کرسی، متعلق به دموکرات‌ها بود.

 

احزاب کوچک، بازی خراب‌کن بزرگان

همانگونه که قبل‌تر اشاره شد، احزاب کوچک در ایالات متحده نتوانسته‌اند موفق باشند اما این بدین معنا نیست که در سیاست آمریکا اثری ندارند. به دلیل محدودیت‌هایی که در نامزدی وجود دارد، احزاب کمی می‌توانند نامزد خود را در پنجاه ایالت مختلف نامزد کنند و حتی این نامزدها نمی‌توانند در مناظره‌های انتخاباتی مشارکت کنند ولی حضور این احزاب، گاهی سبب می‌شود که بخشی از سبد رأی نامزد دو حزب اصلی جذب این نامزدها شود و در رقابت‌هایی که در یک ایالت به شدت نزدیک باشد، شکست نامزد نزدیک‌تر را نیز به دنبال داشته باشد. در انتخابات سال ۲۰۰۰ در ایالت فلوریدا، جورج بوش توانست با اختلاف ۵۰۰ رأی مردمی، تمامی ۲۵ رأی الکترال این ایالت را کسب کند و با ۲۷۱ رأی الکترال در مقابل ۲۶۶ رأی الکترال، ال گور از حزب دموکرات را در کل انتخابات شکست دهد.(در آن انتخابات ال گور، ۵۰۰ هزار رأی مردمی بیشتر از جورج بوش داشت.) در این ایالت، رالف نیدر از حزب سبز نزدیک به ۹۷ هزار رأی کسب کرد که می‌توانست بخشی از این رأی به سبد ال گور برود و در این صورت، سیمای آغاز هزاره می‌توانست چهره‌ای دیگر به خود بگیرد. جالب اینجاست که در اکتبر ۲۰۱۹ (مهر ۹۸) هیلاری کلینتون، نامزد شکست‌خورده در انتخابات ۲۰۱۶ جیل استاین، نامزد حزب سبز در آن انتخابات را مهره روس‌ها معرفی کرد که با کمک او، بر انتخابات آن سال اثر گذاشته‌اند. حزب سبز در سیاست خارجی خود غیرمداخله‌جو است، از افزایش مالیات دفاع می‌کند و سیاست‌های حفاظت از محیط زیست را در برنامه خود دارد و به نوعی در جناح چپ قرار می‌گیرد. در سویی دیگر، حزب لیبرتارین قرار دارد که بر بازار آزاد در همه‌ی حوزه‌ها تأکید می‌کند، از پایان سیستم آموزشی دولتی دفاع می‌کند و البته مدافع مهاجرت نیز هست. اگر حزب سبز بخشی از آرای دموکرات‌ها را جذب می‌کند، لیبرتارین‌ها نیز بخشی از آرای جمهوری‌خواهان را تصاحب می‌کنند. مطابق انتظار، هر دو حزب از تغییر نظام انتخاباتی آمریکا استقبال می‌کنند، لیبرتارین‌ها از انتخابات مستقیم مردم دفاع می‌کنند و سبزهایی همچون استاین از نظام‌های رأی‌دهی ترجیحی تا صداهای بیشتری برای انتخاب وجود داشته باشد.

توسط محمد ملانوری

شاید بپسندید مطالب بیشتر از نویسنده

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.