مشاور معاون فرهنگی دانشگاه در پاسخ به سرمقاله شماره قبل روزنامه مطلبی را برای ما فرستاد که در پایان سخنی هم با روزنامه داشت. اما چند نکته هم از روزنامه بشنوید:
- ما در روزنامه تنها روایت میکنیم. در شماره قبل روزنامه متن دو نامه داغ این روزهای دانشگاه را، تنها متن این دو نامه را، خلاصهگویی و جمعبندی کردیم. اشتراکات و تفاوتهایشان را شمردیم. بیطرفی احتمالا وقوع خارجی ندارد اما تلاش کردیم ناظر و راوی منصفی باشیم. البته اگر شما به نوع روایتهای ۲۰:۳۰ یا VOA عادت کرده باشید، روایت روزنامه را ادای بیطرفی درآوردن میانگارید.
- این روزنامه نیست که آشپزی میکند. درستش را بخواهید ما تستر هستیم. دستپخت آشپزهای دانشگاه را میچشیم و از شور و بینمک بودنشان مینویسیم. حاصل کار آشپزها هم در معرض دید همه هست و میتوانند نقد ما را بسنجند.
- کماند کسانی که میانه یک نزاع، بر طبل «یا با من؛ یا بر من» نکوبند. بیشک کسی که بر این طبل بکوبد دیگران را به تلاش برای نسوزاندن سیخ و کباب متهم میکند. ما نتیجه تلاش آنهایی که بر این طبل میکوبند را پیش از این بارها دیدهایم.
- دعوای حق و باطلی این میان وجود ندارد. آدمی در میانه همه نزاعها محکوم به ایستادن در یک سوی میدان نیست. از قرار معلوم آنها که عبارت کل یوم عاشورا را به هر بهانه به کار بردهاند، خوب میدانستهاند چه بذری را در این زمین میکارند. جریانهای بسیاری در کشور همیشه بهحق در معرض این نقد بودهاند که خودشان را حق و دیگران را باطل دانستهاند. این نسبت به منتقدان معاونت هم داده شده. انگار این دردی است که همه ما به آن مبتلاییم. تاریخ ما هم پر است از جنگهایی که دو طرف قربه الی الله شمشیر زدهاند و گلو دریدهاند. خلاصه اینکه دستمان بسوزد بهتر از آن است که عاقبتمان بسوزد.